وقتی آسمان مامان وبابا گفت 7ماه و25 روزه بود
آسمان زیبایه من شما از 15 خرداد92 من و بابا صدا می کنی به من با ته حلق میگی مااااااااااامان به بابا هم می گی واوا .
عسلی من شما نانای کردن یاد گرفتی واسه خاله هانیه و آنیتا کلی ذوق می کنی و واقعا جیغ ریز می کشی از هیجان.
خاله عاطفه که می بینی زبونت میاری بیرون و ملچ ملوچ میکنی چون که خاله جونت برات سوپهای مقوی و آبمیوه خوشمزه درست میکنه .
وقتی عصرها با بابایی میریم گردش بقول بابا حمید دور دور شما بازم شروع به جیغ ریز کشیدن می کنی و با صدای بلند آواز می خونی.
ناز کردن یاد گرفتی وبا همه خیلی مهربونی دخترم .دوست داری هرچی که جلو دستت میاد مخصوصا کاغذ و دستمال کاغذی بخوری
امروز کلی کار داشتم ولی بازم دلم نیومد وبت آپ نکنم عزیز دلم ولی کم برات نوشتم .داری صدا می کنی منو عشقم ولی قول میدم واسه مطلب 8 ماهگیتو کلی برات عکساتو بزارم بوسسسس
تماس فرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت