دوماهه شدن آسمان جانم

دختر زیبایه من مبارکت باشه دوماهه شدنت .18آذر1391

شمااز 52 دوروزگیت تو اتاق خودت میخوابی و حسابی دختر گلی شدی .شبا مامانی میاد بهت سرمیزنه وچکت میکنه وقتایی هم که شیر میخوای با نق نق مامانیو بیدار میکنی و مامان میاد بهت شیر میده .

دوست دارم عقشم .الان خیلی هوشیارتر شدی برامون میخندی و با نگاهت به اطرافیان نشون میدی که چه حسی داری کنجاوی یا ناراحتی یا خوشحالی .دیروز واکسن 2ماهگیتو رفتیم و زدیم.بابایی پاهاتو گرفت تا خانومه واکسن بزنه ولی من دلم نیومد و از استرس واکسنت سردرد گرفتم .شب که بابا حمید اومد خونه میگفت خداکنه آسمان متوجه بشه من واسه سلامتیه خودش پاهاشو گرفتم واسه واکسن.دیروزو امروز تب داشتی و با پاشویه تبتو آوردم پایین ولی دختر صبور منی و منو اذیت نکردی قربونت برم .

قدووزنت خداروشکر خوب بود ودکتر راضی بود قربونت برم .عادتایه جالبی داری آسمان جانم برعکس تمام نینی هایه دیگه تو ماشین خوابت نمیبره .یا وقتی بیدار میشی دوست داری که با کشوقوس دارن خودت خستگیتو در کنی و بدت میاد که کمرتو ماساژ بدیم.یا عروسک محبوبت (پیشتاگولو)رو باید بغلش کنی و خوشت نمیاد برات تکونش بدیم .دوست داری تو کریرت راهت ببریم و کلی خوشت میاد و گهوارتو برایه خواب شب دوست نداری و باید بذارمت رو تختتخاله هات میدونم جریان این ببیا چیه بزرگ شدی برات میگم  .موقع تعویض پوشکت کلی دوست داری وساکتی و بعد شستشو دوست داری دوباره جیش کنی .وقتی باهات کوچولویی حرف میزنیم خیلی جدی نگاهمون میکنی .و از دست مامان به هیچ وجه شیشه شیر نمیخوری بلا بلا.

خلاصه کلی جالب ناکی برایه ماانی وبابایی

آنیتا رو خیلی دوست داری و وقتی جلوت راه بره با اشتیاق نگاهش میکنی جوری که انگار دوست داری بدویی دنبالش و باهاش بازی کنی و البته بعضی وقتا هم که با سرو صداش از خواب میپری جوری نگاش میکنی انگار که بگی:بذار بزرگ بشم میدونم چیکارت کنم .ومنو خاله هانیه میدونیم از چند ماه دیگه دعواهایه خاونداگی در راهه.وخدا به باباجونو خاله عاطفه رحم کنه با شما وروجکا وقتی خونشونیم میخواین چیکارا که بکنیدواینم خاله عاطفه از دست شما دوتاست

شما البته یه دختر عمه به اسم آوین ودوتا  دختر عموبه اسم مهرنازو مهسا داری که هروقت میریم خونه مامان بزرگت با آنیتا جور میشن و حکایتین واسه خودشون وکلی خوش میگذره بهشون زودی بزرگ شو و با هاشون بازی کن دخترکه کوچمولوم