آسمانآسمان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

آسمان دختر خوشگل مامان و بابا

یازده ماهگی آسمان

1392/6/31 16:32
نویسنده : maman hoda
569 بازدید
اشتراک گذاری

قلبآسمان زیبا و دوست داشتی مامان سلام.چیزی به یکساله شدنت نمونده ولی الان تو یازده ماهگی کلی کارای جالب انجام میدی .دندون 5م کنار دندون جلوییت از راست هم در اومد تو اوایل یازده ماهگی و دندون6م جلو سمت چپ هم از 25 شهریور شروع به در اومدن کرده.

از 22 شهریور میتونی بدون اینکه دستت بگیری به جایی وایسی و خودتو چند دقیقه ای کنترل کنی.هورا

دیگه از نظر غذایی همه چی میخوری ولی وزن اضافه نکردی و دکتر گفت چون دندون در میاری و حرکت و جنب وجوشت زیاده نتونستی وزن اضافه کنی و جوجه موندیناراحتگریه

 

وای آسمان نمیدونم از کدوم شیطنت هات برات بنویسم .از اونا که خیلی خطرناکهزبان یا خیلی پچلیهابله یا خیلی خندهخندهقهقهه داره یااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

مامانی وقتی به وبت تو پارسال نگاه میکنم میبینم عجب آرامشی داشتم اون موقع هانیشخندو چقده سرم خلوت بودهخندهمامانی 18 مهر 92 فقط تولد شما نیست سالگرد یکسال نخوابیدن من هم هستخواب

فانتزیای ذهن من اینه :جدا من یکسال روز و شبم گم شده .چند وقت پیش داشتم میگفتم چه جالب دلم برای کوچولویی هات میتنگه ولی یه جورایی هم میگم کی میشه بیای منو ماچ کنی بگی مامانی من دندونام مسواک کردم میرم بخوابم شبت بخیر منم ماچت کنم بگم عاقبت بخیر دخترم خوابای شکلاتی ببینی عجیجمتعجبخیال باطل

 

برای تولدت من دارم تم رنگین کمان میدرستم یعنی همچین مامان هنرمندیعینک داری شما جوجوی من

از سری خاطرات:

1.شبا بابایی دیر میاد خونه بخاطر مشغله کاری ولی وقتی میاد کلی براش ابراز دلتنگی میکنی اگه خواب باشه میری بیدارش میکنی و اگه در حال دوش گرفتن باشه تمام تایم دوش گرفتن پشت در حمام منتظر بابایی میشینی قهرتا بابا بیاد بیرون باهاش بازی کنیگاوچراندلقک .

2.چند روز پیش من داشتم چایی میریختم بابا بلندشد رفت تو اتاق خواب البته قبلش رو کاناپه محبوب خواب بود برای ادامه خوابش رفت  رو تخت خوابیدنیشخند.من بابایی صدا کردم چایی نمیخوری گفت نه .منم واسه خودمون چایی ریختم اومدم نشستم آسمان یه نگاه متفکربه ماگ من وشیشه خودت کردی و بعد چهار دست و پا رفتی سمت اتاق خواب و لب تخت وایسادی .بلند میگفتی بابا آپهههههههههههه به به .ماما بهبه (داشتی به بابا میگفتی تو هم بیا چایی بخور).واینگونه بابایی بلند شد چایی خوردش منتظرقربون دخی مهربونم بشم انقده باباییشو میدوستهابله

3.وقتی میخوام عوضت کنم نمیذاری بلند عین تبلیغ تبرک صدا میکنم ححححححححححححححححححححححححححححححححمیییییییید و شما آروم میگیری و اطراف نگاه میکنی بابایی کجاست ومن راحت عوضت میکنمنیشخندزبان

 

ت م ا س ف ر ت ت ت ت ت ت ت ت بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نرگس مامان باران
9 مهر 92 9:55
آسمان جاااان یه هفته بیشتر تا سالروز زمینی شدنت نمونده فرشته کوچولو پیشاپیش مبارکـــــــــــــــــــ
خاله عاطفه
22 مهر 92 23:25
الهی خاله قربونت بره که انقدر جیگر شدی امروز تا منو دیدی شروع کردی سوت زدن وای که چقدر خوردنی شدی
جیران بخشنده
9 آبان 92 10:01
سلام من جیران هستم 14 سالمه و مدتی با وب اسمان جون اشنا شدم دختر نازی دارید