آسمان ودریااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
منو بارون منو دریا منو آسمان صدا کن
اسممو واژه به واژه تو ترانه ها صدا کن
دختر گلم .آسمان زیبا و دوست داشتنی من :با پاهای کوچولوت دیگه می تونی خودتو بلند کنی 28تیر اولین بار بابایی دید که داری بلند میشی و کلی ذوق کرد .این چقدر خوبه که تو رو داریم و هستی خدارو شکر.
آسمان آخر تیر رفتیم شمال ویلای پدری من و بسیار بسیار بهمون خوش گذشت خداروشکر خانواده ده نفری ما همشون عزیزند همچون برگ گل .و خدا روشکر لطف و حمایت پدرم و خانوادم همیشه شامل حالم بوده .اول جاده چالوس وقتی سد امیر کبیر رو دیدی شروع کردی جیغ زدن آپپپپپپپپپپپپپه و کلی خندیدی .وقتی رسیدیم نوشهر و دریا دیدی اول واکنشی نشون ندادی ولی وقتی باباجون پاهاتو داخل آب کرد کلی ذوقیدی
آنیتا به دریا می گفت :دریا استخر بابا جون (آسمان یعنی همچین بابایی دارم من که دریا خزر مال باباجون شما و بابای گل خودمه)
راتالا درون ویلا زیاد بود ولی شما دستکمی از اونا نداشتی
شب اول تا 2 بیدار بودی ولی چند شب بعد ساعت 12 خوابیدی تا خود صبح..وقتی خواب بودی بابا حمید میگفت دم صبح کلی آسمان نگاه کردم. چه حس خوبیه که همچین دختر خوشگلی دارم و دارم بزرگ شدن و قدکشیدنشو میبینم چه پدر بودن خوبه .بابایی معتقده وجود تو به تک تک سلولاش آرامش میده.
آسمان بلا شدی تو صف تله کابین نمک آبرود خاله هانیه آنیتا جونی رو بغل کرده بود و شما کلی جیغ زدی تا مجبورشون کنی آنیتا بغل خاله هانیه نباشه آخه به خالت حساسی و بعضی وقتا مامان صداش می کنی .
دوست دارم عشقم بوسسسسسسسسس
تماس فرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت